ایتا دانشگاه     آی گپ دانشگاه     روبیکا دانشگاه
دانشکده طب ایرانی و مكمل

عنوان پایان نامه:بررسی جنبه های اخلاقی،فقهی و حقوقی دستور پزشکی عدم احیای قلبی-تنفسی در نظام سلامت جمهوری اسلامی ایران

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

لیست عنوان و خلاصه پایان نامه های رشته طب سنتی ایران

 

دانشکده طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شهید بهشتی

 

رساله جهت دریافت درجه ی دکترای تخصصی اخلاق پزشکی

 

عنوان:بررسی  جنبه های اخلاقی،فقهی و حقوقی دستور پزشکی عدم احیای قلبی-تنفسی در نظام سلامت جمهوری اسلامی ایران

 

استاد راهنما:دکتر محمود عباسی

 

اساتید مشاور:آیت الله دکتر سید مصطفی محقق داماد،پروفسور عبدالعزیز ساشادینا

 

نگارش:دکتر احسان شمسی گوشکی

 

سال تحصیلی91-92    شماره پایان نامه:117

 

چکیده فارسی:

 

امروزه تصمیم گیری پزشکی در پایان حیات به شکلی گسترده به درمان های  جدید نگهدارنده حیات مانند احیای قلبی-ریوی مرتبط است.از نیمه اول دهه 1970 میلادی تلاش هایی برای محدود کردن احیای قلبی-ریوی از طریق صدور دستور عدم احیا اغاز شد و امروزه در بسیاری از کشورها سیاست های روشنی برای  خودداری از احیای برخی بیماران وجود دارد،در حالی که چنین دستورالعملی در ایران موجود نیست.برای داشتن یک دستورالعمل قابل اجرا  در ایران موجود نیست. برای داشتن یک دستورالعمل قابل اجرا در این زمینه لازم است مبانی و زمینه های تاریخی، مذهبی، اخلاقی و قانونی در تصمیم گیری های پزشکی در مراحل پایانی حیات مد نظر قرار گیرد. علیرغم حساسیت موضوع ، تجربه های مشابه نشان میدهد که نظام قانونگزاری ایران قابلیت قانونمند کردن چنین مواردی را دارد.

 

بسیاری از شبهات اخلاقی پیرامون دستور پزشکی عدم احیای قلبی-ریوی ریشه در عدم توجه و یا سوءتفاهم در مورد واقعیت های موجود در مورد احیا و غفلت از یافته های مستند در مورد این مداخله پزشکی از جمله عوارض،شانس موفقیت و هزینه های مستقیم و غیر مستقیم آن بر روی بیماران و نظام سلامت دارد. در ارزیابی اخلاقی دستور عدم احیا می توان دو رویکرد حداقلی و حداکثری را مد نظر قرار داد.در رویکرد حداکثری انجام یا عدم انجام احیا تنها به خواست بیمار بستگی داشته و بر اصل خود مختاری تکیه دارد و پزشک فقط خواسته بیمار را در مورد عدم احیا در پرونده پزشکی وی ثبت میکند. این در حالی است که در رویکرد حداقلی  دستور عدم احیا تنها در مراحل پایانی زندگی بیمارانی با بیماری پیشرونده ، کشنده و برگشت ناپذیر مطرح است که خود بیمار متقاضی عدم احیا باشد و بر اساس قضاوت بالینی پزشک نیز احیا به بیمار کمکی نکند.در این رویکرد علاوه بر اصل خود مختاری،دو اصل سود رسانی و عدم ضرر رسانی نیز مدنظر قرار میگیرند.گرچه رویکرد حداکثری غالبا مورد پذیرش است، اما در مورد رویکرد حداقلی می توان ادعای اجماع جهانی بین متخصصین اخلاق پزشکی کرد.

 

بررسی دستور عدم احیا در منابع اسلامی نشان می دهد که بر اساس آیات قرانی و روایات و احکام شرعی پیرامون مرگ و مواردی مانند احتضار و حیات غیر مستقر که تدریجی بودن روند مرگ و وجود یک دوره گذار بین حیات و زندگی پس از مرگ را به رسمیت می شناسد، می توان بجای تلقی سنتی دوفازی(حیات-مرگ)، از تلقی جدید سه فازی (حیات-روند مرگ-مرگ)بهره گرفت.به علاوه طولانی کردن روند (پروسه) مرگ مدنظر شارع نبوده است و با احکام مذکور در مواردی متعارض است.بررسی دستور عدم احیا بر اساس قواعد فقهی نیز نشان می دهد که صدور چنین دستوری با رویکرد حداقلی می تواند موجه باشد، چیزی که فتوای برخی فقهای معاصر شیعه نیز بر آن صحه می گذارد.به علاوه ارزیابی دستور عدم احیا در قوانین موضوعه ایران نشان میدهد که ارکان مختلف مسوولیت پزشکی شامل ایراد خسارت ، رابطه سبببیت و وجود خطای پزشکی در موارد صدور دستور عدم احیای قلبی-ریوی با رویکرد حداقلی اثبات نمی شود و موجب ایجاد هیچگونه مسئولیتی از جمله کیفری ، مدنی و انتظامی برای پزشک صادر کننده نخواهد بود. بر اساس مدل حاصل از بررسی      قوانین مصوب در حوزه های مشابه میتوان گفت که با توجه به وجود نیاز عمومی و تخصصی برای تصویب قوانینی در مورد تصمیم گیری های پایان حیات و نیز وجود فتواهای مساعد ، این موضوع میتواند پس از تصویب در مجلس شورای اسلامی و تایید شورای نگهبان و تدوین ایین نامه اجرایی آن قانونمند شود.

کلمات کلیدی:دستور عدم احیای قلبی-ریوی ،اخلاق پزشکی، فقه شیعه،حقوق موضوعه ایران

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

Please publish modules in offcanvas position.